جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 476

1. چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد

2. که شب نزول کرامت به منزل من کرد

3. دعای اهل صفا کرده حرز بازوی خویش

4. نشست و ساعد سیمین حمایل من کرد

5. نهاده بر دل من دست و راحت از هر سو

6. ز دستیاریِ او روی با دل من کرد

7. هزار مشکلم از درد عشق در دل بود

8. به یک دو نکته لبش حلّ مشکل من کرد

9. چو شمع محفل من شد رخش چو پروانه

10. همای سدره نشین طوف محفل من کرد

11. مرا به رندی و مستی که طعنه زد زاهد

12. نه طعنه بود که شرح فضایل من کرد

13. شدم قتیل چو جامی و بهره مند مباد

14. ز عمر هرکه نه تحسین قاتل من کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گم شدن در گم شدن دین منست
* نیستی در هست آیین منست
شعر کامل
مولوی
* خضاب تازه ای هر دم به روی کار می آری
* شدی پیر و همان دست از سیه کاری نمی داری
شعر کامل
صائب تبریزی
* ژاله از روی لاله دور مکن
* تا نسوزد ز شعله بستان را
شعر کامل
عراقی