غزل شمارۀ 476
1. چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد
2. که شب نزول کرامت به منزل من کرد
3. دعای اهل صفا کرده حرز بازوی خویش
4. نشست و ساعد سیمین حمایل من کرد
5. نهاده بر دل من دست و راحت از هر سو
6. ز دستیاریِ او روی با دل من کرد
7. هزار مشکلم از درد عشق در دل بود
8. به یک دو نکته لبش حلّ مشکل من کرد
9. چو شمع محفل من شد رخش چو پروانه
10. همای سدره نشین طوف محفل من کرد
11. مرا به رندی و مستی که طعنه زد زاهد
12. نه طعنه بود که شرح فضایل من کرد
13. شدم قتیل چو جامی و بهره مند مباد
14. ز عمر هرکه نه تحسین قاتل من کرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده