جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 487

1. دوش در حلقۀ زلف تو دلم جا می کرد

2. هر دم از هر شکن او گرهی وا می کرد

3. هر گره را که از آن حلقه گشادی می داد

4. پر تو دیگر از آن روی تماشا می کرد

5. چشمش از نور جمال تو جلایی می یافت

6. جلوۀ خوب تر از پیش تمنّا می کرد

7. در مظاهر که طلسمات حیکم ازلند

8. طلب گنج گرانمایه تمنّا می کرد

9. چون از آن گنج گهر بهرۀ خود برمی داشت

10. روی توحید در افراد مسمّا می کرد

11. تیزبین گشته همه عین حقیقت می دید

12. هرچه عمری به وی ایما به من و ما می کرد

13. هر حکایت که درین مسأله جامی می گفت

14. نکته ای بود که روح القدس املا می کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر ایوان ما سر به کیوان برست
* ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
شعر کامل
فردوسی
* تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
* که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
شعر کامل
حافظ
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی