غزل شمارۀ 499
1. لعل لبت به لطف حکایت نمی کند
2. چشم خوشت نظر به عنایت نمی کند
3. صد بار بیش پیش تو گفتیم درِ دل
4. دردا که در دلِ تو سرایت نمی کند
5. دل باسگ تو شرح دهد غصّۀ رقیب
6. از دوستان به غیر شکایت نمی کند
7. با شیخ خرقه پوش چه کارم که کار من
8. جز پیر می فروش کفایت نمی کند
9. از لوح فهم واعظ خوش لهجه محو بِه
10. هر نکته کز لب تو روایت نمی کند
11. معشوق را رعایت عاشق خوش است لیک
12. یار من این طريقه رعایت نمی کند
13. جامی ببند لب که حریف سخن نیوش
14. ادارک رمز و فهم کنایت نمی کند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده