جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 501

1. خاک کویش را پس از کُشتن به خونم گل کنید

2. خانه ای سازید و جانم را درو منزل کنید

3. چون بریزد خون من این بس دیت کز بعد قتل

4. گاه گاهی نسبت خونم به آن قاتل کنید

5. حیف باشد خون من در گردنش بهر خدا

6. پیش از آن دم کو کشد خنجر مرا بسمل کنید

7. تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب

8. ای عزیزان کار تن سهل است فکر دل کنید

9. من ندارم طاقت دیدار و او تاب نظر

10. پیش رویش پرده ای بهر خدا حایل کنید

11. نیست پیش اهل دل دردی زبی دردی بتر

12. چند تدبیر دوا، درد دلی حاصل کنید

13. چند دردِ سر کشد جامی ز گفت و گوی عقل

14. ای حریفان بازش از یک جرعه لايعقل کنید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن خویش به بیگانه نمی‌یارم گفت
* گله از دوست به دشمن نه طریق ادب‌ست
شعر کامل
سعدی
* به هیچ جا نرسد هرکه همتش پست است
* پرشکسته خس وخار آشیانه شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* می‌کشم مستانه بارت بی‌خبر
* همچو اشتر زیر بارم روز و شب
شعر کامل
مولوی