غزل شمارۀ 506
1. شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
2. که وقت عشرت رندان باده نوش آمد
3. نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب
4. ز رشک خونِ دل ارغوان به جوش آمد
5. جزای بی عمل از شیخ خود فروش مجوی
6. که این معامله از پیر می فروش آمد
7. مباش بیهده منکر خروش صوفی را
8. که در خروش به فرمودۀ سروش آمد
9. به عیش دوش زدم با تو باده دوش به دوش
10. چه ذوق ها که به جانم زعيش دوش آمد
11. به عور بی سر و پا کن حواله خلعث عشق
12. که این لباس نه بر قدِ خرقه پوش آمد
13. تو نوشکفته گلی عندلیب تو جامی
14. چرا زنغمۀ شوقت چنین خموش آمد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده