جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 511

1. یارب چه شد امروز که آن ماه نیامد

2. جان رفت ز تن و آن بت دلخواه نیامد

3. صد قصّه پر غصّه من ظلم رسیده

4. بردم به سرا راه ولی شاه نیامد

5. از خاک درش بود مرا چشم غباری

6. این لطف جز از باد سحرگاه نیامد

7. از لذت تیغت چه خبر مرده دلان را

8. چون زخم تو جز بر دل آگاه نیامد

9. از حسن و لطافت دل من خلعت وصفی

10. کم دوخت که بر قد تو کوتاه نیامد

11. هرگز به سرِ خاک شهیدان نگذشتیم

12. کز خاک شهید غم تو آه نیامد

13. جامی من و جام می و قلّاشی و رندی

14. چون زهد و صلاح از من گمراه نیامد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
* جان در هوای گوهر نایاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی