جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 528

1. باز ازین راه صدای جرسی می آید

2. گویی از منزل معشوق کسی می آید

3. دم صبح از نفس بادِ صبا مشکین شد

4. همدمی می رسد و هم نفسی می آید

5. چشم بد دور ز شاخ شجر و وادیِ طور

6. شعلۀ نور به سر وقت خسی می آید

7. طوطی از رشک چرا جان ندهد کز لب دوست

8. شکر کام نصیب مگسی می آید

9. پایۀ عشق بلندست همین بس که ازو

10. در دل امیدی و در سر هوسی می آید

11. یار گفت از سرِ اخلاص برین در به زمین

12. سرْ زنان جامیِ درمانده بسی می آید

13. گفتمش به فریاد ز دست دل خویش

14. پا ز سرکرده به فریادرسی می آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی
* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* ستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
* هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد
شعر کامل
حافظ