غزل شمارۀ 573
1. خطت قوت از آن لعل خندان کشید
2. خضر چاشنی ز آب حیوان کشید
3. به خونم نوشتست فرمان لبت
4. نخواهم سر از خط فرمان کشید
5. نیارست چشم دلم از تو دوخت
6. اجل كز تنم رشتۀ جان کشید
7. پی مقدم توزسبزه صبا
8. بساط زمرّد به بستان کشید
9. نه لاله است آن بلکه خونین دلی
10. به دل بهر تو داغ پنهان کشید
11. نه غنچه است بر گلبن آن بلکه گل
12. زشرم تو رو در گریبان کشید
13. همین حاصل جامی از سیر بس
14. که در میکده پا به دامان کشید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده