جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 575

1. دردا که عشق یار به دیوانگی کشید

2. خطّ جنون به دفتر فرزانگی کشید

3. ایزد چو شمع حُسن وی افروخت در ازل

4. بر ما رقم به منصب پروانگی کشید

5. ای من غلام همّت آن رندِ پاکباز

6. کو درد و داغ عشق به مردانگی کشید

7. ننهاد جز به خاطر ویرانه گنج عشق

8. معمور خاطری که به ویرانگی کشید

9. جاکن درون پاک ضمیری که عاقبت

10. زین شیوه کار قطره به دُردانگی کشید

11. هرکس به کوی عاشقی از خان و مان گذشت

12. با او حبيب رَخت به همخانگی کشید

13. جامی در آشنایی و یاری نمود سعی

14. چندانکه طبع دوست به بیگانگی کشید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر جهان همه کامست و دشمن اندر پی
* به دوستی که جهان جای کامرانی نیست
شعر کامل
سعدی
* اگر آن گنج گران می‌طلبی رنج ببر
* گل مپندار که بی‌زحمت خاری باشد
شعر کامل
اوحدی
* بزد گردن غم به شمشیر داد
* نیامد همی بر دل از مرگ یاد
شعر کامل
فردوسی