جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 610

1. گرچه پیش تو مرا هیچ ره و روی نماند

2. روی من جز پی اقبال تو هر سوی نماند

3. خانه ای بود به کوی طرب از وصل توام

4. شد خراب از غمت آن خانه و آن کوی نماند

5. بس که از موی میان تو جدا موییدم

6. تنم از مویه چو مویی شد و آن موی نماند

7. جوی چشمم ز خیال رُخت آبادان بود

8. تا تو رفتی ز نظر آب درین جوی نماند

9. بنما زودتر ای کعبۀ مقصود جمال

10. که درین ره دگرم تاب تگ و پوی نماند

11. پیر گشتم من بدروز ولی در دلِ من

12. جز تمنّای جوانان نکوروی نماند

13. لب گشا ای گل رعنا به سخن جامی را

14. که درین باغ جز او بلبل خوش گوی نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
* شکنج طره لیلی مقام مجنون است
شعر کامل
حافظ
* روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
* که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو
شعر کامل
حافظ
* کلک حافظ شکرین میوه نباتیست به چین
* که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این
شعر کامل
حافظ