جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 640

1. لبم از خاک پات می گوید

2. تشنه ز آب حیات می گوید

3. هرکه محراب ابروان تو دید

4. عَجّلُوا بِالصّلواة می گوید

5. عقدۀ زلف پیچ پیچ ترا

6. خرد از مشکلات می گوید

7. زایر کعبه را مقیم درت

8. کافرِ سومنات می گوید

9. زاهد از ورد خویش می نازد

10. صوفی از واردات می گوید

11. مست عشق تو وِرد و وارد را

12. حیله و ترّهات می گوید

13. جامی از ترّهات بسته زبان

14. سخن از طُرّه هات می گوید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به دردی کن دوای من که بیماران عشقت را
* کند درد تو درمانی کند زهر تو تریاقی
شعر کامل
سلمان ساوجی
* بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت
* جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد
* سوزنی باید کز پای برآرد خاری
شعر کامل
سعدی