جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 679

1. آمد از ملک عشق لشکر درد

2. مرد باید کنون که گیرد مرد

3. تندبادی ز کوی عشق وزید

4. که برآمد ز خاکساران گرد

5. فارغند از جفای یار اغیار

6. یار ماهرچه کرد با ما کرد

7. هرکس از خُمّ عشق رنگی یافت

8. عاشق و اشک سرخ و چهرۀ زرد

9. نفس عاشقان جهان سوزست

10. کار افسردگان بود دمِ سرد

11. کاست جانم پی فزایش دوست

12. جسم بگداخت هرکه جان پرورد

13. جامی از غیر دوست فرد نشین

14. دوست فردست و دوست دارد فرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی
* آزمودم مرگ من در زندگیست
* چون رهم زین زندگی پایندگیست
شعر کامل
مولوی