غزل شمارۀ 685
1. به باغ لاله و گل رونق بهارانند
2. ولی برآمده سرخ از تو شرمسارانند
3. نظر به حال شقایق کن ای سحابِ کرم
4. که از نوایرِ شوق تو داغدارانند
5. شب از چه گشت سیه جامه چرخ نیلی پوش
6. اگر زماتم عشقت نه سوگوارانند
7. قرار بر سر آتش کراست نیست عجب
8. که بر رخ تو دو زلف تو بی قرارانند
9. چنان به راه تو گر مند رهروان که مگر
10. فراز بارگی جام جم سوارانند
11. به فرق سنگ سیاست مزن گدایان را
12. که مستحقّ چنین تاج شهریارانند
13. به عشق تا درِ تسلیم و صلح زد جامی
14. جهانیان همه با او ستیزه کارانند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده