جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 69

1. زان همی ریزم سرشک لاله رنگ خویش را

2. تا ز خون دیگران شویی خدنگ خویش را

3. می چنین گلبوی و گلرنگست یا گُل پیش تو

4. شُست در آب از خجالت بوی و رنگ خویش را

5. می گدازم همچو زر در بوته بس کز آه گرم

6. می فروزم کلبۀ تاریک و تنگ خویش را

7. سیم را در سنگ باشد جا تو چون جا کرده ای

8. در بَر سیمین دل سخت چو سنگ خویش را

9. ساختی قدم چو چنگ آن طرّه از دستم مکش

10. بهر تاری بی نوا مپسند چنگ خویش را

11. زود رفت و دیر آمد صبر ای دل یاد کن

12. آن حریف دیر صلح زودْ جنگ خویش را

13. عشق رسواییست جامی یا به خوبان دل مده

14. یا بکلّی یک طرف نِه نام و ننگ خویش را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
* ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
شعر کامل
سعدی
* ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
* غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
شعر کامل
حافظ
* گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
* نتواند که رخم بیند و صفرا نکند
شعر کامل
خواجوی کرمانی