غزل شمارۀ 71
1. بساط سبزه فگندند کوه و صحرا را
2. ز لاله آرزوی جام تازه شد ما را
3. کجاست ساقی گلرخ که رنگ لاله دهد
4. به بزم گل زمی لعل جامِ مینا را
5. از آن میی که فروغش اگر رسد به سهيل
6. عقیق ناب کند سبحۀ ثریّا را
7. به طرف باغ نه امروز بزم عیش که هست
8. ترانه های عجب بلبلان شیدا را
9. می مُروّق و فصل بهار و صوت هَزار
10. کجا به توبه شود میل طبع دانا را
11. دماغ عقل ز فکر زمانه سودایی است
12. پیاله ای دو سه در ده علاج سودا را
13. به باده وقت خود امروز صرف کن جامی
14. گذار باکرم دوست کار فردا را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده