جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 72

1. جز شمع کافوری مخوان آن سرو سیم اندام را

2. کز تن چو پیراهن کشد روشن کند حمّام را

3. گیسوی مشکین بر تنش گویی نهاده باغبان

4. بهر شکار بلبلان بر خرمنِ گل دام را

5. نبود شب مهمانیش حاجت به شمع افروختن

6. کز رخ فروغ صبحدم بخشد نماز شام را

7. از عام دین و دل برد و ز خاص زهد و معرفت

8. گسترده دام خط او تاراج خاص و عام را

9. طوق سیه بختی شده در گردن جان لازمم

10. تا گردِ رویش دیده ام آن خطّ عنبر فام را

11. آرام جانم می برد رفتار او گو یک زمان

12. بنشین و آرامی بده آن جان بی آرام را

13. گفتار جامی را نشان وصف جمالش بس چه غم

14. گر راویِ شعرش کند محو از تخلّص نام را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چرا ز غیر شکایت کنم، که همچو حباب
* همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
* گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
شعر کامل
مولوی
* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری