جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 721

1. ز شوقت زنم دم زبانم بسوزد

2. صبوری کنم پیشه جانم بسوزد

3. نیارم ز دل آتشین آه بیرون

4. که ترسم همه خان و مانم بسوزد

5. چو بالای عشقت گشایم دکانی

6. جهد برقِ غیرت دکانم بسوزد

7. چنان گشته است از تب دوریم تن

8. که نزدیک شد استخوانم بسوزد

9. گر از خون دل بسترم تر نگردد

10. زتابِ تن ناتوانم بسوزد

11. چه سان جز غمت طعمه سازم که لقمه

12. ز تَفّ درون در دهانم بسوزد

13. چو در دفتر اشعار جامی نویسم

14. زند شعله کلک و بنانم بسوزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
* کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
شعر کامل
حافظ
* مرا درس حکیمان درد سر داد
* که من پروردهٔ فیض نگاهم
شعر کامل
اقبال لاهوری
* به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
* که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
شعر کامل
حافظ