جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 760

1. ای به نظاره کرده رو موكب ماهِ من نگر

2. خیل بتان سپاه او حشمتِ شاه من نگر

3. پی سپرم به راه او باور اگر نمی کنی

4. جَسته ز نعل توسنش شعلۀ آه من نگر

5. هست کلاه بندگیش افسر سربلندیم

6. چون مه نو سپهرسا ترکِ کلاه من نگر

7. باغ ترست و تازه رو، خشک گیاه او منم

8. رفته به صرصرِ غمش خشک گیاه من نگر

9. دانۀ اشک شد روان بر رخ زردم از مژه

10. حاصل تخم مهر او دانه و کار من نگر

11. باد گشاد برقعش زلف گرفت جای او

12. مانع دولت آمده بختِ سیاه من نگر

13. پای بر آستانه زد کفش به سر چو جامی ام

14. بر سرِ تختِ سلطنت افسر جاه من نگر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خورشید عارض او چون ذره برده تابم
* بالای سرکش او چون سایه کرده پستم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کی توانستی ز شور عندلیبان خواب کرد؟
* از شکوفه گر نبودی پنبه در گوش بهار
شعر کامل
صائب تبریزی
* از تو نوشت و داد دل آرمیده را
* غم نامه های شسته و صد ره دریده را
شعر کامل
عرفی شیرازی