غزل شمارۀ 759
1. قدت سرویست جانا سایه پرور
2. به صد دل در هوای او صنوبر
3. به آن خط بردی از اهلِ قلم دست
4. نباشد آری انگشتان برابر
5. چنان با دعویت در تابم از شمع
6. که خواهم از تنِ او برکنم سر
7. همین بس در معارف وجد واعظ
8. که کوبد پای بر بالای منبر
9. رقیب ارگویدت تا پیش عشّاق
10. مرا با خود ببر با خود میاور
11. به رسم تحفه گر جامی سوی فارس
12. فرستد این غزل ها تازه و تر
13. زجان فارسی گویان شیراز
14. برآیدنعرۀ اللهُ اكبر
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده