غزل شمارۀ 77
1. بر آستان تو عزّیست خاکساران را
2. که نیست تخت نشینان و تاجداران را
3. به بی قراری زلفت گرفته ایم قرار
4. قرارگاه جزین نیست بی قراران را
5. زباغ لطف تو بینیم تازه گلبرگی
6. جمال غنچه دهانان و گل عذاران را
7. گناه آینۀ فضل و رحمتست ای شیخ
8. مبین به چشم حقارت گناهکاران را
9. میار بی خردان را به روی عیب نهان
10. که تاب حکم محک نیست کم عیاران را
11. سپه به مصطبه بردندی ار خبر بودی
12. ز ذوق سلطنت فقر شهریاران را
13. ز فیض خاطر جامی نجست بهره حسود
14. گیاه خشک ندانست قدر باران را
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده