غزل شمارۀ 792
1. از شوق تو شوریست عجب در سرم امروز
2. داده است غمت بی خودیِ دیگرم امروز
3. نزدیک رسیدست که از جذبۀ عشقت
4. این خرقۀ سالوس زهم بردرم امروز
5. می سوزدم از آرزوی دیدن تو جان
6. بنشین که زمانی به رُخت بنگرم امروز
7. سوداییِ زلف توام آن گونه که از وی
8. یک موی به ملک دو جهان می خرم امروز
9. سر تا به قدم غرقه شدم در غم و دردت
10. سیلابِ بلا خاست ز بام و درم امروز
11. در راه تو جز هستیِ من نیست حجابی
12. بگذر به سرم کز سر خود بگذرم امروز
13. دل دفتر عشقست نفور از رقمِ عقل
14. جامی بتراش این رقم از دفترم امروز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده