جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 796

1. از خزان برگِ رزان ریزان شد ای گلچهره خیز

2. یاد کن از برگ ریزِ عُمر و می در جام ریز

3. شد زرافشان فرش مینارنگ و می سازد سپهر

4. ز ابر پرویزن که گردد بر سرِ زر سیم بیز

5. باغ شد بی برگ و اکنون هم خوش آهنگان باغ

6. می کنند آهنگ لیک از باغ آهنگ گریز

7. سبزه موقوف بهار آمد به زیرگل بلی

8. خفتگان باغ دارند انتظارِ رستخیز

9. هر گل راحت که گلبن داد مستان را به دست

10. می نهد در راهشان امروز صد خارِ ستیز

11. سرو ماند آزاد ز آسیبی که گُل ها را رسید

12. باد عمر سروران گو رو به باد این ریز و بیز

13. زود خواهد بود کار و خار بهرِ اهل راز

14. همچو جامی صد گل معنی برون از طبع تیز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما ازین هستی ده روزه به جان آمده ایم
* وای بر خضر که زندانی عمر ابدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل که آیینه شاهیست غباری دارد
* از خدا می‌طلبم صحبت روشن رایی
شعر کامل
حافظ
* درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
* نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
شعر کامل
حافظ