جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 803

1. آمد بهار و گلرخِ من در سفر هنوز

2. خندید باغ و چشم من از گریه تر هنوز

3. شاخ شکوفه از خطر دی برست لیک

4. باشد ز آه سردِ منش صد خطر هنوز

5. آمد درخت گل به بر اما چه فایده

6. چون آن نهال تازه نیامد به بر هنوز

7. از سرو و گل چه سود خبر گفتنم که من

8. زان سروِ گلعذار ندارم خبر هنوز

9. با باد بوی کیست چون آن نورسیده گُل

10. دامن کشان نکرده به بستان گذر هنوز

11. مگشا نظر به لاله و نرگس که غایب است

12. چشم و چراغ مردم صاحب نظر هنوز

13. خلقی به عیش خنده زنان در چمن چو گُل

14. جامی چو لاله غرقه به خون جگر هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کرا اسرار کار آموختند
* مهر کردند و دهانش دوختند
شعر کامل
مولوی
* ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
* چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* بال پروانه اگر پاس ادب را می داشت
* شمع پیراهن فانوس چرا می پوشید؟
شعر کامل
صائب تبریزی