غزل شمارۀ 802
1. رفتی و من ملازم این منزلم هنوز
2. ز آبِ مژه به کوی تو پا در گِلم هنوز
3. راندی چو برق محملِ خود گرم و من چو ابر
4. در گریه و فغان ز پی محملم هنوز
5. بگسست چون زمامِ شتر رشتۀ حیات
6. دست از دوال محملِ تو نگسلم هنوز
7. ای گشته دل ز تیغ جفای توام دو نیم
8. با من دو دل مباش که من یکدلم هنوز
9. من مرغ نیم بسملم از شوق تیغ تو
10. تو تیغ ناکشیده پی بسملم هنوز
11. فرسوده چشم غرقه به خون زیر خاک و من
12. مستغرق مشاهدۀ قاتلم هنوز
13. جامی نهاده چشم به طاقِ مزار خویش
14. یعنی به شکل ابروی تو مایلم هنوز
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده