غزل شمارۀ 815
1. آن دو رخ را جامعِ آیات زیبایی شناس
2. خوب رویان کرده زآنجا آیت حُسن اقتباس
3. حال چاک سینه کاندر خرقه می دارم نهان
4. فاش خواهم گفت ازین پس چند پیچم در لباس
5. پاسِ انفاس است می گویند شرطِ راه عشق
6. جان فدای راه دانی کاین نفس را داشت پاس
7. مزرعِ عمر مرا شد گوییا وقتِ درو
8. کز خیال ابرویت خَم گشت قدّ من چو داس
9. گر بنای توبه ویران شد بحمدالله که هست
10. محکم از خشت سرِ خُم قصر عشرت را اساس
11. با لباسِ فقر ناید خلعتِ شاهی درست
12. زشت باشد جامه نیمی اطلس و نیمی پلاس
13. کم شنو آوازۀ طاسِ فلک جامی که بود
14. آن همه رسوایی کنعانیان ز آواز طاس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده