غزل شمارۀ 818
1. ای باد صبح آن گلِ سیراب را بپرس
2. وان ماهِ شب فروزِ جهانتاب را بپرس
3. از ما که کرده ایم چو دریا ز گریه چشم
4. آن دُرّ نابِ گوهر نایاب را بپرس
5. کوته کنم حدیث ز رندان پاکباز
6. یارِ دروغْ وعدۀ قلّاب را بپرس
7. احباب را زفرقتش از دیده نور رفت
8. آن نوربخش دیدۀ احباب را بپرس
9. دل را ببین سجودکنان پیشِ ابرویش
10. آن بت پرست گوشۀ محراب را بپرس
11. جان کز تنم رمید ز نوشین لبش بجوی
12. از حال طوطی آن شکرِ ناب را بپرس
13. جامی به خواب دید که مه در کنار اوست
14. تعبیر خوابِ عاشقِ بی خواب را بپرس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده