غزل شمارۀ 826
1. تیرباران رسد از قوس و قزح بر نرگس
2. سر ازین سهم کشد در سپرِ زر نرگس
3. گنج قارون به در آورد همانا ز زمین
4. که چنین از زر و سیم است توانگر نرگس
5. آبروی دگر آورد چمن را که نوشت
6. بر مُطوّل الفی میمِ مُدوّر نرگس
7. هست مستی که ز گل سرزده در فصل بهار
8. سرخوش از کاسۀ سر ساخته ساغر نرگس
9. طرفه مرغیست که دارد به چمن چون طاووس
10. از زرِ ناب گلی تعبیه در پرنرگس
11. قدرِ نسرین و گل از شاخ بلندست ولی
12. بر لب جوی بود از همه برتر نرگس
13. به هواداریِ والا عَلَم دولت شاه
14. چشم بنهاده به بالای صنوبر نرگس
15. جامی آسا همه تن چشم شده تا که کند
16. التماس نظر از شاه دلاور نرگس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده