جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 833

1. آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش

2. هست ماهی که نیاورد به من کس خبرش

3. نازنینی که کنون خاسته از مسندِ ناز

4. کی بود طاقت رنجِ ره و تابِ سفرش

5. گرچه از رفتن او می رودم صبر و شکیب

6. هرکجا رفت خدایا به سلامت ببرش

7. مبر ای باد بدان سو نفسِ سرد مرا

8. که مبادا رسد آسیب به گلبرگ ترش

9. ماند وابستۀ گل بلبل غافل در باغ

10. عاریت کاش توانم ستدن بال و پرش

11. چون بمیرم به سرِ راه ويم دفن کنید

12. که چو آید به سرِ خاک من افتد گذرش

13. شد چنان زار زغم های جدایی جامی

14. که ندیدست کسی هرگز از آن زار ترش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالم
* غم است و شادی و خار و گل و نشیب و فراز
شعر کامل
حافظ
* بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
* جذبۀ عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
* بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
شعر کامل
حافظ