جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 855

1. کُشتی مرا ز هجر رخِ جان فزای خویش

2. ای ناخدایْ ترس بترس از خدای خویش

3. زاهد که جا به گوشۀ محراب می کند

4. گر بیند ابروی تو نماند به جای خویش

5. حیف است بر زمین کفِ پای تو فرش کن

6. از پرده های دیدۀ من زیر پای خویش

7. کوته فتاد رشتۀ عمرم خدای را

8. یک تار مو ببخش ز زلف دوتای خویش

9. دور از رخ تو ماند دلم بی سرود عیش

10. بلبل چو گل ندید فتاد از نوای خویش

11. از خویش و آشنا همه بیگانه گشته ام

12. تا دیده ام سگانِ ترا آشنای خویش

13. تو پادشاه حُسنی و جامی گدای تست

14. ای پادشاه مرحمتی بر گدای خویش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پرواز من به بال و پر توست، زینهار
* مشکن مرا که می شکنی بال خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید
* هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
شعر کامل
حافظ