جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 878

1. ای کرده بر هلاک من از اهل عشق نص

2. جان در تنم ز شوق تو کَاالطّيْرِ فِی الْقفص

3. بس دلکش است قصّۀ خوبان و زان میان

4. تو یوسفی و قصّۀ تو احسن القصص

5. گر صاحبِ فصوص بدیدی لب ترا

6. در حكمتِ مسیح نوشتی هزار فص

7. بی نسبت است بحث مساوات با سگت

8. کس نیست بر دَرِ تو ازو مطلقا اخص

9. گفتی چو عزمِ رخصت پابوس کردمت

10. یا صاحب العزيمة ایّاک و الرّخص

11. کم جام غصّه ای که ز لعلت نمی خورم

12. قدّمت کم تحرّ عينی هذه القصص

13. تیغ تو بھر قتل کسان نصِّ قاطع است

14. جامی چگونه سر کشد از مقتضای نص


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پی افگندم از نظم کاخی بلند
* که از باد و بارانش نیاید گزند
شعر کامل
فردوسی
* بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی
* تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی
شعر کامل
حافظ
* باد آمد و بوی عنبر آورد
* بادام شکوفه بر سر آورد
شعر کامل
سعدی