غزل شمارۀ 885
1. خال مشکین چیست بر رخ گرد لب نارُسته خط
2. برخلاف عادت افتادست پیش از خط نقط
3. زان خط نیکو لبت در هر زبان خواهد فتاد
4. موجب شهرت نشد یاقوت را جز حسن خط
5. راه عشقت گرم تر پویم به سر از سرزنش
6. چون قلم کاندر نوشتن تیز تر گردد زقط
7. عشق بازی با تو نبود کار هر تر دامنی
8. در هوا پرواز شهبازان نمی آید زبط
9. خير من خواهی مکن جا جز میان جان من
10. جان من نشنیده ای لا خير الّا فی الوسط
11. گر ز بغدادم رسد پیغامت ای محمل نشین
12. در روانی بگذرد سوی تو اشک من ز شط
13. خواست جامی خوانَد الحمدی برآن عارض دمد
14. چون گشادی پرده در بسم الله افتادش غلط
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده