جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 930

1. فاح ريح الصباح وصاح الدّیک

2. باده در ده که صبح شد نزدیک

3. جامِ روشن بیار تا برهیم

4. یک دم از ظلمت شب تاریک

5. فهم را گم شود سرِ رشته

6. چون رود زان میان سخن باریک

7. پیش هندوی چشم خونریزت

8. گشته ترکان زبون تر از تازیک

9. سرّ عشق از عبارت واعظ

10. معنیی نازکست و لفظ رکیک

11. جز تو در دل کسی نیابد جای

12. صاحب ملک را چه جای شریک

13. جامی از حیرت تو ره گم کرد

14. يا دليلا لمن تحیّر فیک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ
* هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
* در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شعر کامل
حافظ
* درحفظ آبرو ز گهر باش سخت تر
* کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش
شعر کامل
صائب تبریزی