غزل شمارۀ 951
1. ای به وصف لب شیرین سخنت ناطقه لال
2. فهم سرّ دهنت پیش خرد امر محال
3. پیش ارباب کرم شرط ادب نیست طلب
4. حاجت ما همه دانند چه حاجت به سوآل
5. گر خوشیم از تو به خوابی و خیالی چه عجب
6. عشرت و عیش جهان نیست بجز خواب و خیال
7. روشن آن دیده که در آینۀ طلعت دوست
8. پرتو حسن ازل دیدنه نقش خط و خال
9. صفت لطف تو گوییم زهی لطف سخن
10. سخن از حسنِ تو رانیم زهی حُسن مقال
11. چون فتادیم به وصف رُخت از فکر دهان
12. بس معانی که نمود از تتق غیب جمال
13. دیدی آن رخ مکن از آه و فعان جامی بس
14. یافتی وصل گُل ای بلبل شوریده بنال
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده