جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 985

1. ساریست سرّ عشق در اعيان على الدّوام

2. كالْبَدْر فِی الدجيّه والشمس فی الغمام

3. کس را چو تاب سطوت دیدار خود ندید

4. در پرده سوی اهل نظر می کند خرام

5. ممکن ز تنگنای عدم ناکشیده رخت

6. واجب به جلوه گاه عیان نانهاده گام

7. در حیرتم که این همه نقش غریب چیست

8. بر لوح صورت آمده مشهود خاص و عام

9. هر یک نهفته لیک زمرآت آن دگر

10. برداشته ز جلوۀ احکام خویش کام

11. باده نهان و جام نهان و آمده پدید

12. در جام عکس باده و در باده رنگ جام

13. قومی به گفت و گوی که آغاز ما چه بود

14. جمعی به جست و جوی که انجام ما کدام

15. جامی معاد و مبدأ ما وحدتست و بس

16. ما در میانه کثرت موهوم والسّلام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* توانگرا دل درویش خود به دست آور
* که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی