جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 986

1. ز لعلش کام جُستم داد دشنام

2. بحمدالله که باری یافتم کام

3. برو ای ماه گردون گوشه ای گیر

4. که آمد ماه من بر گوشۀ بام

5. چو بر یاد لبت نوشم می لعل

6. لبالب گردد از خون جگر جام

7. همای سدره باشد کمترین صید

8. گهی کز مشکِ گرد مه نهی دام

9. به رخ ماهی ولی ماه دلفروز

10. به قد سروی ولی سرو گل اندام

11. مگو عشقت ز کی بودست و تا کی

12. ندارد عشق ما آغاز و انجام

13. سگت را کاش جامی نام بودی

14. که رفتی بر زبانت گه گه این نام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او
* بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است
شعر کامل
عطار
* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* مشکل است از مردم آزاده دل برداشتن
* از صنوبر کی به افشاندن فتد دل بر زمین؟
شعر کامل
صائب تبریزی