قسمت 8 - در صفت کمانداری و تیراندازی وی
1. از کمانداران خاص اندر زمان
2. خواستی ناکرده زه چاچی کمان
3. بی مدد آن را به زه آراستی
4. بانگ زه از گوشهها برخاستی
5. دست مالیدی بر آن چالاک و چست
6. تا بن گوشاش کشیدی از نخست
7. گاه بنهادی سه پر مرغی بر آن
8. رهسپر گشتی به هنجار نشان
9. ورگشادی تیر پرتابی ز شست
10. بودیاش خط افق جای نشست
11. گرنه مانع سختی گردون شدی
12. از خط دور افق بیرون شدی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده