کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1038

1. عاشقی و بی دلی بیدلبری

2. این همه دارم غربی بر سری

3. آب چشمه من که عین مردمیست

4. ننگرد در حال من گر ننگری

5. این همه باران محنت خود مرا

6. بر سر از چشم تر آمد برتری

7. شمع مجلس دوش دور از روی جمع

8. گونه رخسار من دید و گری

9. هم به دشنامی چه باشد ای ملول

10. کز دعاگویان خود باد آوری

11. با رقیان حیفی ای شیرین دهن

12. چون در انگشت گدا انگشتری

13. نیت هر کس نداند جز کمال

14. جان من نو جوهری او جوهری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی
* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ