کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 122

1. چشم ز خیال تو پر از نور تجلیست

2. چشمی که چنین است به دیدار تو اولیست

3. صورنگر از آن صورت و معنی چو خبر داشت

4. انگیختن صورت چینش به چه معنیست

5. بر طرف چمن سور به صد شرم بر آید

6. از سایة قد تو که همسایه طوبیست

7. زآن طاق دو ابرو که بخوبی شده طاقند

8. کریست در آن طاق که منسوب به کسریست

9. خونی که به جو میرود از دبدة مجنون

10. سیلی است که راه گذرش بر در لیست

11. زآن زلف به دردم شده رنجور چو ایوب

12. از لب شکری ده که شفاخانه عیسی ست

13. هر خوب که در چشم کمال آبد و محبوب

14. را گوید به از آنی نو و فکری به ازین نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ
* چون سرو اگر چنانکه سرافرازیت هواست
* چون نی بقصد بی سر و پایان کمر مبند
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی