شمارهٔ 129
1. خطت سبز و لبت مشک و گلاب است
2. دهانت ذره رویت آفتاب است
3. تو گنج حسن و بس خانه دل
4. که از شوق چنین گنجی خراب است
5. دل من بی به روی تو سوزان
6. چو کتان از وجود ماهتاب است
7. شبی کان آستان بالین من نیست
8. چه جای بستر و چه جای خواب است
9. برو ناصح مترسان از عذابم
10. که دیدار تو ما را خود عذاب است
11. بحمد الله ندارم دامن تر
12. اگر بر خرقهام داغ شراب است
13. کمال آن خاک در از گریه تر ساز
14. که در باران امید فتح آب است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده