کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 145

1. دل از آن غمزه بسی شاکر و بس خشنودست

2. کرد که به خون ریختن بنده کرم فرمودست

3. کشته عشق رخ اوست گل رنگین نیز

4. دامنش بیسیبی نیست که خون آلودست

5. گفتی از خاک در خویش فرستم گردی

6. همچنان چشم رجا بر کرم موعودست

7. بخشی از خوان ملاحت به جگر سوختگان

8. بده امروز که حلوای لبت بی دودست

9. به جفا دور شدن از نو نباشد محمود

10. هر کجا پای ایازست سر محمودست

11. سفر عشق تو بی واسطه راهبری

12. حد ثانیست که این ره ره تا محدودست

13. گر به سودای بیان عمر زیان کرد کمال

14. این که سر در قدمت سود سراسر سودست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
* که این سیب زنخ زان بوستان به
شعر کامل
حافظ
* پیوسته درین باغ، دلم چون گل رعنا
* رویی به بهار و رخ دیگر به خزان داشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
* چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
شعر کامل
حافظ