شمارهٔ 161
1. دوستان گر کشت ما را دوست ما دانیم و دوست
2. چون هلاک ما رضای اوست ما دانیم و دوست
3. گر نوازد ور گدازد جان ما کس را چه کار
4. ور به جان دشمن شود با دوست ما دانیم و دوست
5. دیده گربان ما در پای هر سرو و گلی
6. گر بجست و جوی او چون جوست ما دائیم و دوست
7. کس نداند از برای کیست رو بر خاک راه
8. آنکه دایم بر سر آن کوست ما دانیم و دوست
9. چند پیچیدن درین کز غم نشت شد رشته ای
10. گر ازین غم کم ز ثار موست ما دانیم و دوست
11. این سخنها تا کیت گفتن که بیرحم است و مهر
12. گردلش دل نیست سنگ و روستا دانیم و دوست
13. با نکو خواهان و بدگویان بگو از ما کمال
14. دوست با ما بد و گر نیکوست ما دانیم و دوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده