کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 230

1. گل از پیراهنت بونی شنیدست

2. گریبان از برای آن دریده ست

3. چو دید اندر چمن دامن کشانت

4. ز حسن و لطف خود دامن کشیده است

5. به نو بر فلک کم مینماید

6. مگر از دور ابروی تو دیدهست

7. حدیثی از لبت هر کس که بنوشت

8. زکلکش بر ورق سرخی چکیده ست

9. از چندین تیر کاندر ترکش تست

10. دل مجروح را تیری رسیده است

11. ندیدست آن دهان هیچ آفریده

12. به حکم آنکه از امید کشتن از

13. کمال از غصه خود را کشت گوئی

14. هیچ آفریده ست نیفت بریده ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بوی گل و بانگ مرغ برخاست
* هنگام نشاط و روز صحراست
شعر کامل
سعدی
* میزبانی که ز جان سیر کند مهمان را
* چه ضرورست که آراسته سازد خوان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
* میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
شعر کامل
مولوی