کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 253

1. مرا که ساغر چشم از غم تو پر خون است

2. چه جای ساقی و جام و شراب گلگون است

3. حکایت نو به تفسیر شرح نتوان کرد

4. که جور و محت خوبان ز وصف بیرون است

5. به لب رسید مرا از غم تو جان هرگز

6. از راه لطف نپرسی که حال تو چون است

7. چه اعتبار به عهد تو حسن لیلی را

8. که زیر هرخم زلفت هزار مجنون است

9. چو جان من به لب آمد رقیب را چه خبر

10. که من غریقم و او بر کنار جیجون است

11. بر آن شمایل موزون چگونه دل نرود

12. على الخصوص کسی را که طبع موزون است

13. خوشست اگر به حدیث کمال داری گوش

14. لطافت سخنانش چو در مکنون است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی
* سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
* بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران
شعر کامل
سعدی
* به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
* شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
شعر کامل
سعدی