کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 354

1. بیمار عشق جز لب او آرزو نکرد

2. این نوش دارو ار دگری جست و جو نکرد

3. ریش دل تو گفت بمرهم نکو کنم

4. دردا که کرد وعده خلاف و نکو نکرد

5. شکل قدم ندید و سرم نیز بر قدم

6. طفل است چون نظاره چوگان و گو نکرد

7. دستی ندید غاشق مسکین بگردنی

8. تا روزگار خاک وجودش سبو نکرد

9. هرگز نریخت چشم من آبی بجای خون

10. در پیش مردم این قدم آبرو نکرد

11. یک روز نام خویش نوشتم بروی نان

12. آنرا ز ننگ من سگ کوی تو بو نکرد

13. در دین عشق راست نشد قبله کمال

14. تا روی دل بقامت چون سرو او نکرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی
* دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد
* شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد
شعر کامل
حافظ