کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 368

1. جان را به غیر وصلت خوشدل نمی توان کرد

2. وز دل نشان مهر زابل نمی توان کرد

3. در دل بگشت ما را زینسان قضای مبرم

4. آری فضای مبرم باطل نمی توان کرد

5. بر گیر بند و زنجیر از دست و پای مجنون

6. کورا به هیچ بنده عاقل نمی توان کرد

7. بسیار سعی کردم کاری نشد میسر

8. بدبخت را بکوشش مقبل نمی توان کرد

9. خاک درت ببوسم چون باد باز گردم

10. کآنجا ز بی غوغا منزل نمی توان کرد

11. خاک در تو بارب کان خود چه کیمیائیست

12. کانرا به هیچ وجهی حاصل نمی توان کرد

13. گفتی کمال پیدل صبر است چاره تو

14. ای جان من صبوری بیدل نمی توان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیر
* ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
* سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شعر کامل
حافظ
* از مشرق بناگوش خندید صبح پیری
* ما تیره روزگاران در سیر ماهتابیم
شعر کامل
صائب تبریزی