کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 383

1. چو آن شاخ گل از بستان بر آمد

2. زهر شاخی گلی از پا درآمد

3. چنان پر شد زچشمت چشم نرگس

4. بازار س که آب خجلتش از سر بر آمد

5. زدی لاف نهال گل به آن سرو

6. گل تو یک ورق زآن دفتر آمد

7. فرو رفتم به حیرت زآن رخ و زلف

8. که چون از لاله سبزه بر سر آمد

9. چوبستان پر شد از بوی خوش او

10. دگر بوی گل آنجا کمتر آمد

11. کمال آن به کز او بابی نسیمی

12. که از صد بوی گل آن خوشتر آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است
* چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
شعر کامل
حافظ
* خون می خورد کریم ز مهمان سیر چشم
* داغ است عشق از دل بی آرزوی من
شعر کامل
صائب تبریزی
* من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
* عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
شعر کامل
سعدی