کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 384

1. چو بار زیستن اهل درد نپسندید

2. چرا بقتله من خسته نیغ دیر کشید

3. حکایت دل بیمار باورش نفتاد

4. که تا معاینه آنرا به چشم خویش ندید

5. حدیث سوختگان زود زود آتش را

6. فرو نیامد تا از کباب خون نچکید

7. ز رقص گوشه نشین توبه کرده بود و سماع

8. رخ تو دید و از آن عهد نیز بر گردید

9. به خاک راه رسید آن کمند زلف دراز

10. چو من فرو ترم از خاک ره بمن نرسید

11. میان هر مژه چشمم به حیرت است که اشک

12. پای آبله در خارها چگونه دوید

13. کمال در سخن اکثر معانی تو نوشت

14. نکر شناخته لذة لکل جدید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* علم دولت نوروز به صحرا برخاست
* زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
شعر کامل
سعدی
* من بر سرآنم که به زلف تو زنم دست
* تا سنبل زلف تو چه سرداشته باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی