کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 473

1. غنچه از رشک دهان نو دهان گرد آورد

2. سوسن از تر سخنی تو دهان گرد آورد

3. خواست اندیشه برد را به میان و بدهانت

4. تنگ و باریک رهی دید عنان گرد آورد

5. رویت آورد خطی گرد که شدانده جان

6. از کجا روی تو این انده جان گرد آورد

7. تا که عطار چمن لخلخة زلف تو دید

8. طبله در بیست و همه رخت دکان گرد آورد

9. به لبت لعل چه ماند که همان است آخر

10. آنکه خورشید تو پروردش و گان گرد آورد

11. گفته ای جان و دلت زود بگیریم کمال

12. تا که بشنید حدیث نو روان گرد آورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او
* کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
* کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
شعر کامل
حافظ