کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 476

1. قلم صحیفة شوق ار هزار باره نویسد

2. هزار عذر ز تقصیر بر کناره نویسد

3. فتند ز رقت کاغذ به گریه خامه کاتب

4. به نامه درد نهانم گر آشکار نویسد

5. علاج دل طلبیدم نمود رخ که خط بین

6. کسی نکوتر ازین درد را چه چاره نویسد

7. نخست پیر مغان نام می برد به حریفان

8. تحینی که برندان درد خواره نویسد

9. چو کار من به دهان و میان اوست چه رنجم

10. گرم فرشته اعمال هیچ کاره نویسد

11. گر این جمال بتقویم ساز باز نمائی کمال

12. خراج حسن رخت بر مه و ستاره نویسد

13. نقش تو در دل نگاشت دست و قلم بین

14. کزین خطی بسر لوح پاره پاره نویسد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی
* دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
* چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* توانگری نه به مالست پیش اهل کمال
* که مال تا لب گورست و بعد از آن اعمال
شعر کامل
سعدی