کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 538

1. هر سحر کز سر کوی تو صبا برخیزد

2. عالمی با دل آشفته ز جا برخیزد

3. که رساند بر کوی نو خاک تن من

4. مگر این کار هم از دست صبا برخیزد

5. برنخیزم پس از این از سر کویت هرگز

6. هرکه در کوی تو بنشست کجا برخیزد

7. فتنه ها خاست از آن زلف که هندوی تو بود

8. تا از آن ترک کماندار چها برخیزد

9. چه شود گر نفی خوش بنشینی با ما

10. تا به یک بار غم از خاطر ما برخیزد

11. تو مپندار که بیچاره کمال از در تو

12. به بلا دور شود باز جفا برخیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
* کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
شعر کامل
حافظ
* آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
* نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
شعر کامل
منوچهری
* شوقست در جدایی و جورست در نظر
* هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
شعر کامل
سعدی